عیدانه
سلام دختر مامانی چهار شنبه سوریت مبارک عزیزم پارسال 3 ماه بودی و درک نمیکردی ولی امسال بزرگ تر شدی و تا اتیش میگفتم میخواستی بگی و میگفتی ایش ولی از اتیش نپریدیم از صدای ترقه خوشت نمیاد میترسی ما هم دیدیم خونه تنهاییم سبزی پلو ماهمونو برداشتیم رفتیم خونی مامانی خوش گذشت دایی جونم برات فش فش اورده بود خیلی خوشت اومد
فردا راهی شمالیم بابایی میگه هفتی 2 عید بریم مسافرت شهرای اطراف اصفهان ولی من میگم تنهایی نمیچسبه باید 1 نفر پایه باشه باز معلوم نیست عیدو دوست دارم امسال سال خوبی برای همه باشه و هیچ کسی ناراحتی نبینه الی مامانم بزرگتر بشه خانم تر بشه باهوش تر بشی
روزام با دختری میگذره از بازی گرفته تا همچی تمام دنیای منو باباشه 2 روز حال نداری پریروز حالت تهوه داشتی بردمت دکتر دارو داد خوب شدی بدش اسهال شدی نمیدونم واسه دندونای عقبته نمیدونم ولی وقتی مریض میشه خیلی عصبی ناراحت میشم کم غذام شدی که خیلی بد و داری لاغر میشه از اولم تپل نبودی بعضیا میبینن میگن دخترت لاغر بدم میاد دوست دارم دهنو باز چشمو ببندم ولی باز ...... بابا لاغریو چاقی مهم نیست مهم اینه که سالم باشه چرا نمیفهمید که خدارو شکر تحرک داره زیاد که من کم میارم
ما میریم تا بد تعطیلات میایم براتون عکس میذاریم سال خوبی داشته باشد شاد باشد مراقب خودتون باشید ببببووووووووسسسسسسسسس
عید همه مبارک