المیراالمیرا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

شیرینی زندگی

این روزها

1392/4/9 0:18
نویسنده : مامان سونیا
265 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخملی من هر روزداری شیرین ترو خوردنی تر میشی داره کم کم شیطونیات میزنه بیرون اشکال نداره باید شیطونی کن تا بزرگ بشی مامانی از این روزا بگم صبح ساعت ٨.٣٠ پا میشی مامانی میخواد بخوابه نمیزاری پاتو محکم میزنی به تشک تخت مامانیم  دگه پا میشه ولی بد از این که بازی میکنی شیر میخوری میگیری ساعت ١٠.٣٠ میخوابی باز پا میشی تا غروب که بابا جونی میاد باهات بازیی میکنه حسابی ١ روزایم با کالسکه میریم بیرون بیرونم خیلی دوست داری برگشتنیم میخوابی ١ شنبه رفتیم رزن همدان عروسی بابایی نیومد میخواست واسه نظارت درس بخونه بد نبود ولی خیلی خسته کننده بود اخرم عروسو ندیدیم از گرما با اقا جون اینا اومدیم خونه .. امروز رفتی زیر میز عسلی میخواستی زرافرو بندازی با پاهای کوچولوت که این کارم کردی

قربون اون نگات بشم

 

 اینم بگم این گربه ها رو دوست داری میری سمتشون بر میداری بازی میکنی

 در حال فرار

 

پایان ٦ ماهگی شروع ٧ ماهگی

 مامانی ٦ ماهگیت تمام داره میشه باید ١٠هم بریم واکسن بزنی و از این ماه میتونی سوپ بخوری فرنی و حریر بادم سرلاکو زود تر واست شروع کردم  دوست داری دکتر گفته مشکلی نداره از این واکسن که راحت بشی تا ١ سالگی واکسن نداری  راحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
5 تیر 92 15:53
آپم ...........…...…’•,.آپم `’•,*’ ..............……....`’•,,•’` …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ ,•’``’•,•’``’•,. ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•......’ …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ آپم و منتظر حضور گرمت
ارلا
5 تیر 92 23:47
سلاممممممممم
چه نی نی نازی داری ماشا الله چشم نخوره ایشالله


مرسی عزیزم
مامان ساتیار
6 تیر 92 0:21
دیگه کم کم باید خونه رو خلوت کنی عزیزم.. خونه ی ما که شده مثل مسجد! از ترس ساتیار!



اره باید کم کم جمع کرد
مامان مارال دون
6 تیر 92 9:10
الهی سوپ و فرنی نوش جانت باشند.

مامانی مگه تا حالا اصلا بهش نداده بودی؟


مرسی خاله جونی سوپ نه ولی سرلاک دادم
انسیه
6 تیر 92 14:34
هزارماشالا هرروز شیرین تر از دیروز.. دینگ دینگ المیرا


مرسی خاله جونی
مامان ارنیکا
10 تیر 92 0:10
وای خدا فدات شم که شیطون بلا شدی عزیزم، دخمل منم همینجوری شیطون شده. دیگه کم کم باید خونمونو کلا جمع کنیم بشه زمین فوتبال واسه راحتیه حاج خانوما....


ای جانم اره خونه میشه زمین فوتبال ولی دگه میز tvنمیشه برداشت که اونجام میره
خاله ی آریسا
10 تیر 92 12:56
عزیزم 7 ماهگیت مبارک
حالا دیگه به به میخوری عزیزم ایشالله که خوش خوراک بشی


مرسی خالی مهربون