ما اومدیم
سلام سلام ما اومدیم
سلام دوستای عزیزم ما اومدی از دوستای عزیزم که به ما سر میزدن خیلی خیلی ممنونم که مارو فراموش نکردن میبوسمتون
اینترنت قطع بود ما هم نبودیم شمال خونی مادر جون بودیم ٢ هفته .تو این مدت خیلی خبرا شد خیلی خوش گذشت فقط نبودن اینترنت بد بود دخمریمم هر روز شیرین میشه بازی میکنه دست میزنه بای بای میکنه جیغ میزنه زیاد غرغرم میکنه غذام میخوره ولی تپل نمیشه نمیدونم چرا وابستگیت به من خیلی زیادشده تا پا میشم گریه میکنی میگی بشین با خاله مهسا یا میشه گریه میکنی عکساشو میبینه ذوق میکنه کامل میشینه خودتو تو ٤ دستو پا میکشی بالا شیطونیم که نگو فراوان تو مطلب اخری گفتم مهمون میخواد بیاد دوستای دانشگاهیم بودن ١٠ نفر شودیم همه بزرگ با ٣ تا بچه خونه شده بود وا ویلا منم که حساس روز خوبی بود اخرم به سرمون زد رفتیم شمال خسته کننده بود ولی خوشم گدشت خیلی عکس دارم ولی مطلب اینقدر زیاد که یادم رفته خیلی دلم واستون تنگ شده بود عکسای المیرا جونمم گرفتیم
دخمری ناز من
اینم دوستای دانشگاه سفر ١ روز شمال
کارن نی نی کوچولو هلیاو المیرای من
خوش خندی من که هر کی میبینه میگه
اینم ١ روز بارونی تو ویلای اقا جون
عاشق ماسه های دریا
یاد گرفتی تو خندهات بینیتو میکشی بالا
این جا هیچ ماشینی نمیره هر ١ ساعت ١ ماشین
اینم از نبود ما خیلی عکس بود ولی خوب زیاد میشد