دکتر خانم خانوما
دخمر نازم بردمت دکتر چکاپ هر ماه ولی با ١ هفته تخیر خوب بود ولی مثل همیشه با ٣٠٠ گرم کم از نظر دکتر نه بهداشت ولی چون ماه پیش قد و ننوشته بود از برگه بهداشت دیدیم که قد شما خانم گل از ٦٥ ٧٠ شده و جای نگرانی برای این که غدا بیشتر بدیم نبود ولی ١ تغیراتی برای غذا باید داد زردی تخم مرغ بیسکویت مادر و خرما وسوپ شیر به غدا اضافه میشه وزن ١٠٠/٨ از خراب کاریات که نگو زدی بشقاب فرنیو رو خودتو من با پا ریختی داشتم ظرف میشوستم دیدم میز عسلی با پا انداختی و ............................. ١ ماهم هست مادر جون اینا از بالا اومدن پایین دارن نقاشی میکنن و خونمون شلوغ وهمه خونی ما هستن نقاشیم طولانی شده و عصاب همه خورده ما هم ٥ شنبه هرجا تصمیم گرفتیم بریم نشد تا خاله سمیرا زنگ زد گفت ما داریم مریم خونه خاله لیلا ماهم گفتیم میایم رفتم کرج خونی دوستای مامانی. همه بودیم تا 4 صبح بگو بخند شماهم که مامانی نقل مجلس خند میکردی تلاش واسه 4 دستو یا رفتن هلیام بازی میکرد وسیلهاشو با کولی خواهش میداد بهت خیلی خوش گذشت ساعت 8 پا شدیم اقایون رفتن استخر ما هم صحبتو صحبت روز خوبی بود تا غروب بودیم غروبم اومدیم خونه
خدا رحم کرد نیوفتاد رو سرت
هر جا واسه رفتن باشه میری
بشقاب فرنی دگرگون شده
مامانی فدای خندهات بشه بوسسسسسسسسسس